بسم الله الرحمن الرحیم—حر-عبد بودن- رمرحله این تصور بوجود میاید که حر کسی است که درتمام میدان ها ازاد است واز تمام قوانین وقیدوبند ها از اد میباشد- قید وبندی نخواهد داشت به اصطلاح- رها –است – بخلاف عبد- بعنوان مثال ماند یزیدبن معاویه الملعون- ولی پیامبر اکرم صلواته الله علیه وله والسلم فرمودند انسان همیشه درحال حرکت است بسوی جایگاهی- یادنیائی است ویا اخرتی است -که کسی بسمت دنیا میرود عبد الدنیا است وکسی به سمت اخرت میرود عبد الهی است- عبد الدنیا از اخرت حر است یعنی رها است وکسی به سمت اخرت میروید از دینا حر است ورها است- کسی به سمت دنیا میرود دنی را اعتبار کرده است یعنی ارزش گذاری کرده است وشهولت وتمیلات وانگیزهای شهوانی ودنیای دارد وعبد ان شهوات ومنافع ولذت ها است- ماند یزید بن معاویه الملعون- وکسی که اخرت رابرگزیده است ارزش ها یمتعالی را اعتبار کرده است- هردو از هستی عبرت میگرینند یعنی هم پیامبر اکرم صلواته الله علیه وال والسلم بخوبی میشناسند وهم ابوسفیان را ولی ابوسفیان بر میگزیند- ودیگری رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم رابر میگزید- مانند حضرت یوسف علیه السلام وزلیخا وبرادرانش- کسی دینائی است بصیرت عقلانی خودرا کور میکند وبا باطن دنیائی به دینا نگاه میکند واز اخرت غافل میشود وکسی هل اخرت است بابصیرت اخرتی دنیا را میبیند- لذا اهل دنیا مرده وکور وکر هستند وارزش ها ی والا وبالارا نمیبینند ویانمیخواهند ببینند